Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-28@06:21:01 GMT

امنیتی‌سازی ایران بدتر از روند پرخسارت برجام؟!

تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۷۰۱۰۰

امنیتی‌سازی ایران بدتر از روند پرخسارت برجام؟!

روزنامه غربگرای شرق می‌گوید: برجام ایران را از چرخه امنیتی‌سازی جهانی و پیامدهای خطرناک آن رها کرده بود اما اکنون تلاش مجددی برای امنیتی‌سازی مجدد ایران در جریان است.

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: این روزنامه به قلم یک دیپلمات سابق نوشت: «مهم‌تریـن کارکــرد برجام را اگر خارج کردن ایران از چرخه امنیتی‌سازی و رهایی از پیامدهای خطرناک آن بدانیم‌، اکنون باید نگران امنیتی‌سازی مجدد کشور باشیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

امنیتی‌سازی روندی است که در آن کشـوری‌، پدیده‌ای یا موضوعی از حالت طبیعی و عادی خود خـارج و به‌عنوان یک تهدید امنیتی معرفی می‌شـود و در پرتو آن تلاش می‌شود تا اتخاذ تدابیر فوق‌العاده با هدف مهار تهدید مشروع جلوه داده شـود. روند امنیتی‌سازی ایران که مشخصا از زمان اشغال سفارت آمریکا در تهران آغاز شـده بود، در آستانه شروع مذاکرات با ۵+۱ به اوج خود رسید. در این مسیر آمریکا از کمک متحدان غربی و بی‌تفاوتی دیگر کشورها سود جست و در اوج این روند یعنی تصویب قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران‌، توانست حتی همکاری و رأی مثبت روسیه و چین را نیز به دست آورد.

برجام این روند امنیتی‌سازی را متوقف و یکی از مهم‌ترین ابزار آن یعنی قطعنامه‌های فصل هفتمی شـورای امنیت را که هدف اصلی‌شان مشروعیت‌زدایی از ایران در سطح بین‌المللی بود، لغو کرد. در حالی ‌که برجام اهداف اقتصادی را دنبال نمی‌کرد؛ اما عادی‌سازی موقعیت ایران و رفع تحریم‌ها را که پیش‌شرط اقتصادی کشور است‌، ممکن کرد. به همین دلیل رشـد اقتصادی ۱۲ و هشت درصد در دو سال اجرای برجام حاصل شد. تجربه دیگر کشورها نشان داده بود که اگر این فرصت از طریق برجام حاصل نمیشد، لغو این قطعنامه‌ها تنها با پرداخت هزینه‌های سنگین در سال‌های طولانی و در صورت تحول جدی در سیاست خارجی می‌توانست ممکن شود. با رئیس‌جمهور شدن ترامپ در آمریکا در ژانویه ۲۰۱۷‌، امنیتی‌سازی مجدد ایران به هدف اصلی در دستورکار تندروهای اطراف ترامپ تبدیل شد؛ اما این‌بار مشکل بزرگ آنها این بود که همراهی جامعه بین‌المللی را نداشتند.

سیاست ایران مبنی بر ماندن در برجام در سال اول و کاهش تدریجی تعهدات در سال دوم‌، موجب شد تا همراهی جامعه بین‌المللی و حتی متحدان نزدیک آمریکا با ایران ادامه یابد و سیاسـت فشار حداکثری ترامپ از تحقق هدف اصلی‌اش‌، یعنی امنیتی‌سـازی مجـدد ایران‌، باز بماند. با روی کارآمـدن دولت بایـدن که برخی آن را از جهاتی «دولت سـوم اوباما» دانسته‌اند، بازگشت به برجام به‌عنوان بخشی از میراث سیاسی دولت دوم اوباما و شماری از کارگزاران او که به دولت بایدن پیوسته بودند، در دستورکار قرار گرفت. در خاتمه مذاکراتی حدودا سه‌ماهه (فروردین تا پایان خرداد ۱۴۰۰)‌، آقای روحانی اعلام کرد که توافق حاصل شـده و در صورت موافقت شورای امنیت ملی احیای برجام میسر است؛ اما به هر دلیل نهایی کردن کار به دولت سیزدهم سپرده شد و اکنون با وجود سپری شدن نزدیک به یک سال و نیم هنوز برجام در تعلیق است.

علاوه‌بر منافعی که ایران در این مدت از دسـت داده است‌، دولت بایدن فرصت یافت تـا روابطش با متحدان غربی را احیا کند و اتفاق نظر پیشین درمورد برنامه هسته‌ای ایران را بازیابد و روایت‌سازی پیشین در مورد برنامه هسته‌ای ایران از سر گرفته شود. با از دست رفتن فرصت احیای برجام‌، فاکتورهای جدیدی یکی بعد از دیگر وارد معادله شدند. حمله روسیه به اوکراین و عوارض جنبی آن و موضوع خرید پهپاد از ایران به ایجاد پرونده جدیدی علیه ایران منجر شد که با توجه به اهمیت استراتژیک جنگ اوکراین برای غرب ظاهرا اهمیتی بیش از پرونده هسته‌ای یافته و ادعای نقض قطعنامه ۲۲۳۱ و درخواست از شورای امنیت برای رسیدگی به آن را در پی داشته است.»

نویسنده تحلیل روزنامه شرق توضیح نمی‌دهد که اگر برجام قرار بود به ادعای وی،‌ ایران را از سد امنیتی بودن خارج کند، چرا در دولت غربگرا به نحوی تنظیم شد که آمریکا چه در دولت اوباما و چه در دولت ترامپ توانست آن را زیر پا بگذارد؟ این مجال را کسی جز خود دولت روحانی فراهم کرده بود؟

ثانیا برجام تا کجا تاب زیر پا گذاشتن تعهدات آمریکا را داشت که غربگراها حتی پس از خروج آمریکا و توقف مطلق تعهدات هم گفتند در برجام می‌مانند؟ برجام بدون لغو تحریم‌ها بلکه دو برابر شدن تحریم‌ها در دولت اوباما و ترامپ دقیقا یعنی چه؟ و چه آورده‌ای می‌توانست برای ما داشته باشد؟

ثالثا تهدیدات امنیتی غرب با برجام کاسته نشد. تشدید جنگ نیابتی با داعش، متهم کردن ایران به تروریسم و تهدید امنیتی و اجرای تحریم‌های جدید با همین برچسب، افزایش فشارها برای مجبور کردن ایران به برجام دو و سه با موضوع خلع قدرت نظامی و واگذاری نفوذ منطقه‌ای، انجام اقدامات خرابکارانه و.. از جمله آورده‌های ریل‌گذاری برجام است که در ادامه با توجه به انفعال دولت غربگرا، به ضربات امنیتی نظیر آشوب آبان ۹۸ و ترور شهید سلیمانی ختم شد.

رابعا نویسنده توضیح نمی‌دهد که با توجه به عبرت زیر پا گذاشتن برجام توسط دولت آمریکا، چه چیزی در مذاکرات چند ماه دولت روحانی برطرف شده بود که بتوان مجددا توافق کرد؟ لغو موثر و پایدار ۱۷۰۰ تحریم(دو برابر شده در روند برجام) را پذیرفته بودند، که نپذیرفته بودند. حاضر بودند تضمین معتبر بدهند و عهدشکنی را تکرار نکنند، که حاضر نبودند؟ راستی‌آزمایی انجام تعهدات در ظرف زمانی قابل آزمایش را می‌پذیرفتند، که نمی‌پذیرفتند. با این وجود چرا ایران باید عبرت‌های کلاهبرداری آمریکا را نادیده می‌گرفت و اجازه می‌داد آمریکا مجددا به مکانیسم ماشه دسترسی پیدا کند، اما تحریم‌ها هم جای خود باشد؟

نهایتا باید گفت ماجرای جنگ اوکراین، عملا از فشارهای متمرکز آمریکا و غرب علیه ایران کاست و تمرکز غرب برای تهدید علیه ایران را به ‌هم ریخت. و این در حالی است که دولت بایدن قبل از آن، دنبال تشدید و هوشمندسازی فشار حداکثری بود. ضمنا برخلاف ادعای نویسنده متحدان غربی آمریکا از روز اول نقض برجام، تا خروج آمریکا و پس از آن، همواره در کنار عهدشکنی‌های آمریکا بودند و هرگز میان آنها شکافی پدید نیامد.

منبع: مشرق

کلیدواژه: قیمت برجام اغتشاشات اغتشاشات ایران پرونده هسته ای شورای امنیت برنامه هسته ای ایران ترامپ شهید سلیمانی تروریسم اوکراین برنامه هسته ای ایران آمریکا ایران برجام ایران داعش روسیه خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت امنیتی سازی علیه ایران تحریم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۷۰۱۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟

استیون کوک، ستون نویس و نویسنده کتاب "پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه" در فارن پالیسی نوشت: آیا رهبران کشور‌های عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیل‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی در خصوص تلاش‌های ترکیبی دولت‌های اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولت‌های عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلی‌ها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند.

به گزارش انتخاب، اما افسوس که این ادعا تا حد زیادی اغراق آمیز است. آخر هفته گذشته در بردارنده تحولات بسیاری بود، اما تقویت همکاری‌های عربی اسرائیلی جز تحولات سپیده دم"خاورمیانه جدید" نبود.

تهاجم نظامی ویرانبار اسرائیل به نواز غزه در طی ۶ ماه گذشته فشار زیادی بر روابط این کشور با دولت‌های عربی به ویژه اردن و مصر وارد آورده است. از بین دولت‌های عربی‌ای که دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند، سفرای مراکش، مصر و امارات همچنان در تل آویو حضور دارند، اما پس از کشته شدن ۷ عضو سازمان غیرانتفاعی آشپزخانه مرکزی جهان، ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمک‌های بشردوستانه را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورده است. با این حال همچنان پس از همه این خشونت‌ها و تنش‌های دیپلماتیک، خبرنگاران و تحلیلگران این سوال را مطرح می‌کنند که آیا توافقات ابراهیم، که با وساطت دولت ترامپ به عادی سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عرب حاشیه خلیج فارس منجر شد اکنون مرده است یا نه.

یک دلیل وجود دارد که چرا هماهنگی‌های امنیتی منطقه‌ای در آخر هفته گذشته با رهبری فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) حائز اهمیت بسیاری بوده است. جنبه دیگر اهمیت موضوع مربوط به خود آمریکاست. پس از بیش از یک دهه تلاش برای تمرکز زدایی و چرخش توجه سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به سایر مناطق، دولت بایدن اثبات کرد که واشنگتن می‌تواند صرف نظر از رویکرد سردرگم خود در قبال جنگ غزه، یک منبع تامین کننده امنیت در منطقه باشد.

اما نباید در نتیجه گیری‌ها از این اتفاق بیش از حد اغراق کرد. همزمان با اشتراک مساعی دوستان اسرائیل و در حالی که تل آویو به صورت علنی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرت‌های منطقه بابت کمک هایشان قدردانی می‌کرد، مقام‌های کشور‌های عربی و تحلیلگران به سختی در تلاش بودند تعبیر‌ها درباره تولد خاورمیانه جدید را تعدیل کنند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تصریح کرد که ساقط کردن پهپاد‌های ایرانی دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و اگر پهپاد‌هایی از سمت مقابل نیز شلیک می‌شد اردن همان کار را انجام می‌داد.

یک مقام سابق عربی در این باره به من گفت: «باید دید دولت‌ها چه برداشتی از مشروعیت اقدام نظامی اخیر (در دفع حمله ایران) دارند. در دریای سرخ ظاهرا کسی نمی‌خواست بخشی از ائتلاف دریایی‌ای باشد که به منزله دفاع از اسرائیل تلقی می‌شد. هفته گذشته، کشور‌ها پرتابه‌های شلیک شده را به این دلیل ساقط کردند که می‌شد آن را در قالب دفاع از حاکمیت بر آسمانشان تعبیر کرد و نه تمایل به یک جنگ منطقه ای.»

استدلال‌های مهمی این وسط وجود دارد. با توجه به جنایت‌های رخ داده در غزه و خشم بسیاری از شهروندان خاورمیانه از به خاک و خون کشیدن غیر نظامیان توسط ارتش اسرائیل، هیچ رهبر عربی‌ای تمایل ندارد که به صورت علنی در کنار اسرائیل قرار بگیرد، چه رسد به تلاش برای حفظ امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید نزاع منطقه‌ای کنونی نتیجه یکسانی به دنبال دارد: کمک به اسرائیل.

صرف نظر از هیاهو‌های روز‌های اخیر، عملیات نظامی هماهنگی که از اسرائیل در برابر تلفات انسانی و مادی احتمالی محافظت کرد، نشان دهنده پایداری توافقات صلح اردن - اسرائیل و مصر - اسرائیل و همچنین توافقات عادی سازی سال ۲۰۲۰ است. تردیدی نیست که روابط میان دولت‌های اسرائیل و اردن در سال‌های اخیر و با توجه به تمرکز نتانیاهو بر توسعه روابط با کشور‌های حوزه خلیج فارس و اقدامات تحریک آمیز در بیت المقدس و کرانه باختری تحت فشار بوده است. این وضعیت مشکلاتی سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرده بود و توازن ظریف برقرار شده میان خواسته‌های جمعیت فلسطینی ساکن اردن، جنبش اسلامی فعال این کشور و رهبران قبایل کرانه شرقی از یک سو و ضرورت راهبردی حفظ روابط عمیقا نامحبوب با اسرائیل از سوی دیگر را تهدید می‌کرد.

عزم ملک عبدالله برای حفظ روابط با اسرائیل، با توجه به اهمیت روابط اردن و آمریکا در بردارنده یک دیالوگ امنیتی بود که با وجود تضعیف روابط با اسرائیل در سایر جنبه ها، همچنان برای رهبران اردن از اهمیت برخوردار بود. این همکاری امنیتی زمانی که اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۱ در حوزه تحت مسئولیت سنتکام قرار گرفت تقویت شد. مصری‌ها به نوبه خود ظاهرا نقش قابل تشخیصی در تحولات آخر هفته گذشته ایفا نکردند، اما آن‌ها هم اطمینان یافته اند که به رغم بحران‌های متعددی که روابط دو کشور را از سال ۱۹۷۹ تاکنون تحت تاثیر قرار داده، دیالوگ‌های امنیتی شان با اسرائیل همچنان به قوت خود باقی و برای طرفین سودمند بماند.

منتقدان بدون تردید استدلال خواهند کرد که این روابط امنیتی شده جای تحسین و مباهات چندانی ندارد. روابط میان دولت‌های عربی که مشروعیتشان از جمله به دلیل روابط با اسرائیل زیر سوال است، و یک دولت اسرائیلی که فلسطینیان را قتل عام و سرکوب می‌کند، جز برای رهبران اقتدارگرا و با هدف جلب حمایتی که آن‌ها از واشنگتن دریافت می‌کنند برقرار نیست. اما این موضوع نافی این واقعیت نیست که دیالوگ‌های امنیتی‌ای که سال‌ها بین این کشور‌ها برقرار بوده، در روز ۱۳ آوریل به ثمر نشسته است.

استدلال مبنایی در مورد ضرورت وجود توافقات ابراهیم که بر اساس آن همکاری‌های امنیتی پس از سال‌ها هماهنگی غیررسمی و پنهانی به سرعت توسعه یافت، همچنان پابرجاست. هیچ رهبر عربی در حاشیه خلیج فارس نیست که به نتانیاهو اطمینان داشته باشد و مخالف اقداماتی که ارتش اسرائیل در غزه انجام می‌دهد نباشد، اما اماراتی ها، بحرینی‌ها و سعودی‌ها (که شرکای ساکت توافقات ابراهیم هستند) مطمئنا بیشتر از اسرائیل از ایران ترس دارند. این تاکیدی بر استدلال حامیان توافقات ابراهیم است و اینکه چرا حامیان مردم فلسطین از این توافقات عصبانی هستند: رهبران عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده اند، بیش از آنکه به موضوع تشکیل دولت فلسطینی اهمیت بدهند، بر دفع چالش ایران متمرکز هستند. به رغم عدم حضور برخی از سفرای کشور‌های عربی در تل آویو در طول ۶ ماه گذشته، هیچ یک از دولت‌های عربی که دارای روابط با اسرائیل هستند، اقدام به قطع روابط خود نکرده اند. برای مثال دولت عربستان علنا تصریح می‌کند که همچنام متعهد به عادی سازی روابط است، اما مسئولین سعودی خاطر نشان می‌کنند این عادی سازی را منوط به تشکیل دولت فلسطینی خواهند کرد. با این حال پس از همه این خشونت و قتل غیرنظامیان بی گناه در غزه، صرف این واقعیت که عربستان همچنان مایل به پیشبرد روابط خود با اسرائیل است ناگفته‌های زیادی درباره جایگاه موضوع فلسطین در میان اولویت‌های رهبران کشور‌های عربی دارد.

در نهایت پس از آنکه بیش از دو دهه سرمایه گذاری آمریکا برای ایجاد تغییر در خاورمیانه نتیجه چندانی به دنبال نداشت، تلاش هماهنگ هفته گذشته برای جلوگیری از یک جنگ گسترده منطقه‌ای نتیجه رهبری واشنگتن بود. این اقدام نشان داد که زمانی که سیاستگذاران آمریکایی بر جلوگیری از تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را به خطر می‌اندازد تمرکز کنند، واشنگتن می‌تواند موفق عمل نماید. مطمئنا منتقدان استدلال خواهند کرد که ایالات متحده در توانمندسازی ارتش اسرائیل برای نابود کردن غزه نقش کاملا مخربی را ایفا نموده است. این انتقادی کاملا بجاست. آیا این ناظران یک جنگ تمام عیار منطقه‌ای را ترجیح می‌دهند؟ برخی ممکن است با توجه به نگاهشان نسبت به اسرائیل موافق چنین جنگی باشند، اما سیاست آمریکا بر خلاف چنین سناریویی است.

آخر هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران در شبکه‌های اجتماعی و سایر رسانه‌ها با هیجان از این مسئله سخن گفتند که چگونه خاورمیانه جدیدی متولد شده که در آن کشور‌های منطقه تلاشی هماهنگ را برای دفع حملات ایران علیه اسرائیل شکل داده اند، اما آنچه هیجان انگیزتر است اینکه جنگ حاضر تغییر چندانی در مناسبات منطقه‌ای صورت نداده است. دولت‌های منطقه همچنان مرعوب ایران هستند، هیچ تعهد ویژه‌ای به برقراری عدالت در حق فلسطینیان ندارند، خواهان روابط خود با اسرائیل و مایل به ایفای نقش رهبری از جانب واشنگتن هستند.

دیگر خبرها

  • عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
  • روزنامه شرق: بهترین فرصت مذاکره مستقیم با آمریکا را از دست ندهید! / اجرای برجام و FATF اولویت نظام پس از عملیات وعده صادق
  • جهاد اسلامی: نسخه آمریکایی آتش‌بس غزه بدتر و گمراه‌کننده‌تر است
  • محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
  • آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟
  • تعریف دولتمردان برجام از خود به خاطر نابودی یک دهه فرصت رشد اقتصادی!
  • آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟
  • بازگشت فروش نفت ایران به زمان برجام با دو برابر قیمت نتیجه تمرکز دولت بر بازطراحی تجارت انرژی کشور
  • فضاسازی تبلیغی پارلمان اروپا علیه عملیات «وعده صادق»
  • هشدار جهانگیری درباره مهاجرت نخبگان